پاييز 86
تولد بابايي اینم اولین تولد بابا امید با حضور تو 3نسل از خاندان لشگري اولين سفر اینم اولین سفزیه که ٣نفره رفتیم ...
زمستان 88
اولين و آخرين اولین و آخرین نوه های خاندان اسعدی (البته تا اینجا) اولین و آخرین نتیجه های خاندان مدنی ...
تابستان 88
مهر فيلم روز تولدت در آتلیه مهرفیلم مهرشهر بقیه عکسهاتو توی ادامه مطلب گذاشتم دو سالگيم مبارك اینم کادویی هست که خیلی دوستش داشتی و با دیدنش چشمات گرد شد و برق زد چندتا عکس هم توی ادامه مطلب گذاشتم دو سالگيم مبارك ...
بهار 89
عيد 89 عکسهای این قسمت توی موبایله و باید بذارمشون سيزده بدر باغ عمه گلناز شمال- ساحل گيسوم این اولین باری بود که خودت میرفتی توی دریا فيلسوف كوچولو همیشه عینک بابا را برمیداشتی و میزدی به چشمت سیزده بدر ...
بهار 88
سال نو مبارك خونه مامان بزرگ بعد از سال تحویل پيك نيك با دوستای مامانی رفته بودیم زاغون (ویلای یکی از دوستای مامانی) و تو تنها مردمون بودی فراز كاميون سوار اینم کامیونی که عاشقشی فيلسوف كوچولو همیشه عینک بابا را برمیداشتی و میزدی به چشمت پيك نيك ...
تابستان 87
آتليه كات اینا روز ۳۱/۴/۸۷ گرفته شدن. یعنی روزی که فراز دقیقا یکساله شد بالاخره 1 ساله شدم تولدتو چند روز ديرتر گرفتيم و اينم كيك تولدته كه يه پسمل توپولو مثل خودته عروسي گلناز آتليه كات بالاخره یکساله شدم اينم خونواده سه نفرمون توي يه روز زيبا و بياد موندني عروسی و پاتختی گلناز ...
پاييز 88
كوكودك روز اول مهر و مهدکودک فندق مهرشهر خیلی مهدکودک را دوست داشتی ولی بیشتر از ۳ روز نتونستی دوری از مامان را تحمل کنی و از اونجایی که بابا هم با مهد رفتنت موافق نبود بازم شدی مونس مامان و توی خونه موندی تولد بابايي با هم کیک خریدیم و رفتیم پیش دانیال چون عمه آرزو با عمو کاوه رفته بودن دبی و دانیال تنها بود و از دیدنت کلی ذوق کرد و خوشحال شد كوكودك ...
بهار 91
بهار 87
بازم يزد كمدنوردي خرس پشمالو کجا بود و کجا رفت ...
